English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 75 (6779 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
growthmanship U طرفداری ازرشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
association for system management U یک سازمان بین المللی که متعهد است تا اعضا خود را ازرشد سریع و تغییرات درزمینه مدیریت سیستم ها وپردازش اطلاعات اگاه کند
asm U Yystems for Associationیک سازمان بین المللی که متعهد است تا اعضا خود را ازرشد سریع و تغییرات درزمینه مدیریت سیستم ها وپردازش اطلاعات اگاه کندanagement
one tideness U طرفداری
siding U طرفداری
partisanship U طرفداری
partiality U طرفداری
favouritism U طرفداری
adhesion U طرفداری
devotion U طرفداری
sidings U طرفداری
favoritism U طرفداری
one sidedness U طرفداری
prelatism U طرفداری ازمتران ها
side U طرفداری کردن از
sides U طرفداری کردن از
advocate طرفداری کردن
party spirit U طرفداری حزبی
he sided with us U طرفداری از ما کرد
germanism U طرفداری از المان
biases U طرفداری تعصب
to stand for U طرفداری کردن از
bias U طرفداری تعصب
take the part of U طرفداری کردن
favor U طرفداری مرحمت کردن
favors U همراهی یا طرفداری کردن با
favour U طرفداری مرحمت کردن
favored U طرفداری مرحمت کردن
unprejudiced U بدون تبعیض یا طرفداری
favoring U همراهی یا طرفداری کردن با
favors U طرفداری مرحمت کردن
To take someones side . To side with someone. U از کسی طرفداری کردن
favoring U طرفداری مرحمت کردن
libertarianism U طرفداری از ازادی فردی
favored U همراهی یا طرفداری کردن با
favour U همراهی یا طرفداری کردن با
favouring U طرفداری مرحمت کردن
favours U همراهی یا طرفداری کردن با
advocated U طرفداری کردن حامی
advocates U طرفداری کردن حامی
advocating U طرفداری کردن حامی
favours U طرفداری مرحمت کردن
royalism U طرفداری از رژیم سلطنتی
favouring U همراهی یا طرفداری کردن با
respect of persons U طرفداری و واهمه از کسان
proslavery U طرفداری از برده فروشی
to take the p of a person U ازکسی طرفداری کردن
enclave economices U اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
with out any p to U بدون هیچ طرفداری ازاو
phonetioist U طرفداری املای مطابق صدا
sectionalism U طرفداری ازمحله یا استان بخصوصی
pan americanism U طرفداری از اتحاد کشورهای امریکایی
partook U بهره داشتن طرفداری کردن
The senator argued in favour of lowering the tax. U سناتور از کاهش مالیات طرفداری کرد.
insurrectionism U اصول یاغی گری یا طرفداری ازشورش
world federalism U طرفداری از حکومت جهانی ائتلاف دول
royalism U شاهپرستی طرفداری از سیستم حکومت سلطنتی
teetotal U وابسته به طرفداری از منع مسکرات کردن
feminism U عقیده به برابری زن ومرد طرفداری اززنان
temperance U طرفداری از منع نوشابههای الکلی خودداری
prohibitionism U طرفداری از حکم منع فروش نوشابههای الکی
to lobby against [for] somebody U سخنرانی وتبلیغات کردن مخالف [طرفداری از] کسی
p in favour of a person U تمایل بی جهت نسبت بکسی طرفداری تعصب امیزازکسی
loyalist U کسی که درهنگام شورش و انقلاب ازدولت طرفداری میکند
loyalists U کسی که درهنگام شورش و انقلاب ازدولت طرفداری میکند
phonetist U متخصص ترکیب صداها طرفداری املای مطابق صدا
agrarianism U تساوی در پخش زمین طرفداری از تقسیم اراضی بتساوی بین مردم
to stand up for U پشتی یا حمایت کردن از طرفداری کردن از
favor U نیکی کردن به طرفداری کردن
favored U نیکی کردن به طرفداری کردن
favours U نیکی کردن به طرفداری کردن
favouring U نیکی کردن به طرفداری کردن
favoring U نیکی کردن به طرفداری کردن
favour U نیکی کردن به طرفداری کردن
favors U نیکی کردن به طرفداری کردن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com